
رگ که بجنبد داستان عوض میشود؛ همیشه همین است و همین بوده. رگ که بجنبد حتی سه سرباز بی نام هم میتوانند تاریخ بسازند. رگ که بجنبد لشگر چهل و هشت شوروی، چهل و هشت ساعت درجا می زند در برابر چهار برنو! رگ که بجنبد عشق آغاز میشود، وطن معشوق میشود، ماشه چکانده میشود، ارس میخروشد، پرچم افراشته میماند و روز روشن تاریخ آغاز میشود.